درخشش اعماق فضا
درخشش اعماق فضا: سیارهای در آستانه نابودی در رمان خدایان کُند اثر کلر نورث
خلاصه
در رمان تازهی کلر نورث با عنوان خدایان کُند، جهان فضایی پهناور و خیرهکنندهای روایت میشود که در آن فروپاشی یک سامانهی دوتایی ستارهای، سرنوشت سیارهای پرجمعیت را تهدید میکند. شخصیت اصلی، "مو" یک خلبان اعماق فضا با گذشتهای مبهم بارها میمیرد و زنده میشود، و در بحبوحهی فاجعهای کیهانی به مأموریتی سرنوشتساز فرستاده میشود. روایت، ترکیبی از جذابیت، عمق فلسفی، طنز، و تخیل جهانسازی باشکوه است. این نقد نشان میدهد چرا خدایان کُند یکی از برجستهترین آثار علمی–تخیلی سال است و چرا عاشقان این ژانر نباید آن را از دست بدهند.
درخشش اعماق فضا
سیارهای در آستانهی نابودی قرار دارد؛ نابودیای که با فروپاشی یک سامانهی دوتایی ستارهای رخ خواهد داد. این ماجرا در رمان خدایان کُند (Slow Gods)، نخستین ورود کلر نورث به قلمرو علمی–تخیلی کلاسیک، روایت میشود؛ رمانی که دلپذیر، ژرف و بههیچوجه قابل چشمپوشی نیست، بهگزارش امیلی اچ. ویلسون.
کلر نورث نویسندهای موفق و پُرکار است که تاکنون با سه نام متفاوت منتشر کرده است، اما خدایان کُند نخستین اثری است که او را وارد علمی–تخیلی کلاسیک یعنی رمانی با سفینههای فضایی میکند. عنوان کتاب و طراحی جلد آن را بسیار دوست داشتم و همین باعث شد که با انتظاراتی بالا سراغش بروم.
رمان با جملهای درخشان آغاز میشود:
»اسم من ماووکانانا–ودنازه است و من یک نسخه بسیار ضعیف از خودم هستم«.
شروعی فوقالعاده. اما بعد از آن حدود ۶۰ صفحه کمی گم شدم. رمان یک «اپرای فضایی» حماسی است و تعداد خطهای زمانی، فرهنگها و نامها… بسیار زیاد. البته این برای اپرای فضایی طبیعی است، اما من هنوز با شخصیت اصلی یک خلبان اعماق فضا با کارنامهی پرواز استثنایی و گذشتهای نهچندان خوب در نکشتن مردم ارتباط برقرار نکرده بودم. شاید فقط در حالوهوای مناسب نبودم.
کمی ادامه دادم و سپس مو (Maw) با فردی بهنام گبره ملاقات کرد و همانجا مجذوب شدم.
اجازه بدهید از همین حالا بگویم:
این کتاب را بخوانید.
اگر علمی–تخیلی را دوست دارید، این رمان برای شماست. درخشان است.
اگر مثل من در ابتدا مردد بودید، ادامه بدهید!
از آنجا که اینجا کمی فضای نوشتن دارم، توضیح میدهم چرا این ادعا را میکنم. مدتی بود اثری علمی–تخیلی نخوانده بودم که تا این اندازه دلپذیر باشد. البته این به آن معنی نیست که تنها سرگرمکننده است؛ بلکه در عین جذابیت، تأثیرگذار و ژرف نیز هست. و از همه مهمتر، نثر آن بسیار زیباست.
نورث در جهانسازی دقیق و خلق طرحهایی در مقیاس کهکشان فوقالعاده عمل میکند و همزمان در شخصیتپردازی و بیان احساسات نیز مهارت زیادی دارد. طنز هم در متن هست و همانند سنت آثار ایان ام. بنکس، چندین هوش مصنوعی/پهپاد جذاب نقش «ضدقهرمانهای کمیک» را بازی میکنند.
مو شخصیتی استثنایی است. برای خواننده همیشه جذاب است وقتی نمیداند قهرمانش دقیقاً قادر به چه کاری است، اما احتمال میدهد تواناییهایش بسیار چشمگیر باشد.
پس از حادثهای در اعماق فضا در اولین مأموریت پروازیاش، مو بارها میمیرد… و دوباره زنده میشود.
این اتفاق تا زمانی میافتد که کسی به جسد او نگاه نکند یا برایش سوگواری نکند. به نظر میرسد که بعید است مو هنوز کاملاً انسان باشد، هرچند هنوز شبیه انسانهاست.
و حالا برگردیم به آن ملاقات با گبره…
مو پذیرفته که سفینهای را به مقصد اجومیر (Adjumir) هدایت کند؛ سیارهای که قرار است بهزودی با فروپاشی سامانهی دوتایی LK-08091881 نابود شود.
یک موجود مرموز چیزی میان خدا و ماشین به نام »کُند « (the Slow) از مدتها پیش هشدار داده بود که این سامانه در آستانهی فروپاشی است و موج شوکی که ایجاد میشود با سرعت نور پیش خواهد رفت و:
»تمام حیات را در شعاع هشتاد و سه سال نوری نابود خواهد کرد. «
مشکل این است که واکنش ساکنان منطقهی در معرض خطر در بهترین حالت، پراکنده و ناکافی بوده و زمانی که مو در واپسین روزهای اجومیر فرود میآید، هنوز میلیاردها نفر در آنجا زندگی میکنند همگی امیدوارند از طریق یک قرعهکشی، نامشان برای خروج از سیاره انتخاب شود.
در همین زمان، مو با گبره نتْیو چاتیتیمسکا باژواره ملاقات میکند. گبره فعلاً «بیشماره» است، اما اهمیتی نمیدهد؛ تنها چیزی که برای او مهم است نجات دادن آثار و اشیای حیاتی است تا نسلهای آینده بتوانند تاریخ واقعی اجومیر را بشناسند.
گبره شخصیتی بسیار دوستداشتنی است و مو بهشدت شیفتهی او میشود.
سؤال اینجاست: مو برای محافظت از گبره چه خواهد کرد؟ یا حتی برای انتقام گرفتن از او؟
در این میان باید از «شاین» (The Shine) نیز یاد کنم؛ ضدقهرمانهایی عالی با رفتارهای خصمانه و تجهیزات مرگبار از جمله »ناوهای سیاه« (blackships) تقریباً نامرئی که قادرند شهرها را نابود کنند، و ابرسربازهایی فوقالعاده خطرناک.
خلاصه؟ این کتاب را بخوانید!
منابع
(متن اصلی نقد در نشریه New Scientist منتشر شده است.)