حفظ تنوع زیستی
تنوع زیستی چیست؟
تنوع زیستی یا گوناگونی زیستی (Biodiversity) به تنوع و گوناگونی اشکال حیات بر روی زمین اشاره دارد. این مفهوم تمام موجودات زنده و پیچیدگیهای اکولوژیکی (بومشناختی) را که میان آنها شکل گرفته در بر میگیرد. تنوع زیستی شامل تنوع درونگونهای (ژنتیکی)، تنوع بینگونهای (گونهای) و تنوع درونزیستبومی (اکوسیستمی) است. این شبکهی ظریف و پیچیدهی حیات، بافت زندهی سیارهی ما را شکل میدهد و پایداری و تابآوری زیستکره را تضمین میکند.
دانشمندان برآورد میکنند که روی زمین بین ۸ تا ۱۵ میلیون گونه وجود دارد، در حالی که تنها حدود ۲ میلیون گونه تاکنون بهصورت رسمی شناسایی و توصیف شدهاند. تنوع زیستی در تمامی زیستگاهها حضور دارد — از عمیقترین درههای اقیانوسی گرفته تا بلندترین قلههای کوهستانی — و حتی در محیطهای مصنوعی ساختهشده توسط انسان نیز مشاهده میشود. هر گونه، نقشی منحصربهفرد در حفظ تعادل سامانههای طبیعی ایفا میکند و همهی گونهها با یکدیگر در حال تعامل و وابستگی متقابل هستند؛ پدیدهای که در بومشناسی از آن با عنوان وابستگی اکوسیستمی (Ecosystem Interdependence) یاد میشود.
سطوح مختلف تنوع زیستی
۱. تنوع ژنتیکی (Genetic Diversity):
به تنوع ژنها در میان افراد یک گونه اشاره دارد. این نوع تنوع تعیینکنندهی توانایی گونه برای سازگاری با تغییرات محیطی، مقاومت در برابر بیماریها و بقا در شرایط گوناگون است. برای مثال، تنوع ژنتیکی میان انواع مختلف برنج یا گندم به ما کمک میکند تا در برابر آفات و نوسانات اقلیمی از امنیت غذایی برخوردار باشیم.
۲. تنوع گونهای (Species Diversity):
به تعداد و گوناگونی گونهها در یک اکوسیستم یا در سراسر سیارهی زمین گفته میشود. این گروه شامل تمام گیاهان، جانوران، قارچها و میکروارگانیسمهاست. برای نمونه، صخرههای مرجانی میزبان هزاران گونه هستند که همهی آنها برای ادامهی حیات به یکدیگر وابستهاند.
۳. تنوع اکوسیستمی (Ecosystem Diversity):
به تنوع زیستبومها و نظامهای طبیعی در یک منطقه یا در سطح جهان اشاره دارد. زیستبومهایی چون جنگلها، بیابانها، تالابها، اقیانوسها و مراتع هر یک دارای شرایط محیطی و گونههای منحصربهفرد خود هستند و در مجموع شبکهای گسترده از خدمات زیستمحیطی را فراهم میکنند.
چرا تنوع زیستی اهمیت دارد؟
تنوع زیستی پایه و اساس خدمات اکوسیستمی (Ecosystem Services) است؛ خدماتی که حیات انسان و عملکرد اقتصاد جهانی بر آن متکی است. این خدمات شامل چهار دستهی اصلی هستند:
-
خدمات تأمینکننده (Provisioning Services): شامل تأمین غذا، آب، چوب، دارو و سایر منابع ضروری برای زندگی.
-
خدمات تنظیمکننده (Regulating Services): شامل تنظیم اقلیم، تصفیهی آب، کنترل بیماریها و گردهافشانی طبیعی.
-
خدمات فرهنگی (Cultural Services): شامل ارزشهای تفریحی، الهام معنوی، آموزشی و گردشگری طبیعت.
-
خدمات پشتیبان (Supporting Services): شامل فرآیندهایی مانند تشکیل خاک، فتوسنتز و چرخهی مواد مغذی که سایر خدمات اکوسیستم را ممکن میسازند.
بدون وجود این خدمات طبیعی، تمدن انسانی امروزی ممکن نبود. بهعنوان مثال، گردهافشانهایی مانند زنبورها و پروانهها در تولید بیش از ۷۰ درصد محصولات کشاورزی جهان نقش دارند و جنگلها مانند ریههای زمین عمل میکنند، به این معنا که دیاکسیدکربن را جذب و اکسیژن را آزاد میکنند.
بحران کنونی: کاهش جهانی تنوع زیستی
فعالیتهای انسانی در چند دههی اخیر، محیطهای طبیعی را بهشدت تغییر داده است. دانشمندان هشدار میدهند که زمین اکنون با ششمین موج انقراض بزرگ روبهرو است، زیرا گونهها با سرعتی بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ برابر سریعتر از نرخ طبیعی انقراض در حال نابودی هستند.
برخی آمارهای کلیدی این بحران را روشن میکنند:
از سال ۱۹۷۰ تاکنون، جمعیت جهانی حیاتوحش حدود ۷۰ درصد کاهش یافته است (بر اساس گزارش سیارهی زنده WWF در سال ۲۰۲۲). حدود ۱ میلیون گونه از موجودات زنده در معرض خطر انقراض قرار دارند (گزارش IPBES در سال ۲۰۱۹). بیش از ۷۵ درصد از محیطهای خشکی و ۶۶ درصد از اکوسیستمهای دریایی بهطور قابلتوجهی تحت تأثیر فعالیتهای انسان تغییر یافتهاند.
این کاهش نهتنها باعث از بین رفتن غنای زیستی زمین میشود، بلکه خدمات حیاتی اکوسیستمها را که انسان برای بقا به آنها وابسته است — مانند هوای پاک، خاک حاصلخیز، آب سالم و اقلیم پایدار — نیز تهدید میکند.
دلایل اصلی کاهش تنوع زیستی
۱. تخریب و تکهتکه شدن زیستگاهها: ناشی از جنگلزدایی، گسترش شهرها، احداث جادهها و فعالیتهای کشاورزی.
۲. آلودگی: شامل آلودگیهای پلاستیکی، شیمیایی، فلزات سنگین و سموم دفع آفات که بر آب، خاک و هوا تأثیر منفی میگذارند.
۳. تغییرات اقلیمی: تغییر در الگوهای دما و بارش که موجب مهاجرت، کاهش جمعیت یا انقراض گونهها میشود.
۴. بهرهبرداری بیشازحد: مانند صید بیرویه، شکار غیرقانونی، جنگلزدایی و بهرهبرداری غیراصولی از منابع طبیعی.
۵. گونههای مهاجم بیگانه: گونههایی که به محیطهای جدید وارد شده و گونههای بومی را از نظر منابع و زیستگاه به رقابت میکشانند.
۶. فشار جمعیتی: رشد سریع جمعیت انسانی که منجر به افزایش تقاضا برای منابع طبیعی میشود.
مفهوم حفاظت از تنوع زیستی
حفاظت از تنوع زیستی به معنای محافظت، مدیریت و بازسازی گوناگونی حیات است تا پایداری آن در بلندمدت تضمین شود. این فرایند شامل حفظ تنوع ژنتیکی، جلوگیری از انقراض گونهها و حفاظت از اکوسیستمها برای نسلهای آینده است.
سه اصل اساسی در حفاظت از تنوع زیستی عبارتاند از:
۱. حفظ فرآیندهای اکولوژیکی مانند چرخهی مواد مغذی، جریان انرژی و تعاملات زیستی میان گونهها.
۲. استفادهی پایدار از گونهها و اکوسیستمها به گونهای که انسان بتواند از آنها بهرهمند شود بدون آنکه موجب تخریب یا کاهش آنها گردد.
۳. تقسیم منصفانهی منافع حاصل از تنوع زیستی، بهویژه برای جوامعی که معیشتشان مستقیماً به منابع طبیعی وابسته است.
چارچوبها و توافقنامههای جهانی برای حفاظت از تنوع زیستی
حفاظت از تنوع زیستی تنها با همکاری بینالمللی امکانپذیر است. چند نهاد و توافقنامهی جهانی نقش کلیدی در این زمینه دارند:
-
کنوانسیون تنوع زیستی (CBD, 1992): نخستین معاهدهی جهانی برای حفاظت از تنوع زیستی که سه هدف اصلی دارد: حفاظت، استفادهی پایدار و تقسیم عادلانهی منافع منابع ژنتیکی.
-
اهداف آیشی برای تنوع زیستی (2010–2020): مجموعهای از ۲۰ هدف جهانی در چارچوب CBD که هدف آنها توقف روند کاهش تنوع زیستی بود.
-
چارچوب جهانی تنوع زیستی کونمینگ–مونترال (2022–2030): برنامهای جهانی که هدف آن محافظت از ۳۰ درصد از زمین و اقیانوسها تا سال ۲۰۳۰ است (هدف معروف به “۳۰ در ۳۰”).
-
اهداف توسعه پایدار سازمان ملل (SDGs): بهویژه هدف ۱۴ (زندگی زیر آب) و هدف ۱۵ (زندگی بر روی خشکی) که به طور مستقیم با تنوع زیستی مرتبطاند.
-
پلتفرم بیندولتی علم و سیاست دربارهی تنوع زیستی و خدمات اکوسیستمی (IPBES): نهادی علمی که ارزیابیها و گزارشهای تخصصی برای هدایت سیاستگذاریهای جهانی ارائه میدهد.
این چارچوبها تأکید میکنند که تنوع زیستی نهتنها یک مسئلهی محیطزیستی، بلکه یک مسئولیت اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی نیز هست.
بُعد انسانی تنوع زیستی
حفاظت از تنوع زیستی بهطور مستقیم با رفاه، عدالت و بقای انسانها پیوند دارد. جوامع بومی و محلی در بسیاری از نقاط جهان، نگهبانان واقعی تنوع زیستی هستند و با بهرهگیری از دانش سنتی و بومی خود، در استفادهی پایدار از منابع طبیعی نقش کلیدی دارند. در مقابل، از دست رفتن تنوع زیستی بیشترین آسیب را به جوامع فقیرتر وارد میکند، زیرا زندگی، تغذیه و درآمد آنها بهطور مستقیم به طبیعت وابسته است. بنابراین، حفاظت از تنوع زیستی تنها به معنای نجات گونهها نیست، بلکه به معنای حفظ بقای انسان، امنیت غذایی، سلامت و هویت فرهنگی جوامع بشری است.
کاهش تنوع زیستی: یکی از بزرگترین چالشهای محیطزیستی قرن ۲۱
کاهش تنوع زیستی یکی از بزرگترین چالشهای محیطزیستی قرن بیستویکم محسوب میشود. از دست رفتن گونهها، زیستگاهها و تنوع ژنتیکی نه یک مسئلهی دور یا انتزاعی است و نه قابل چشمپوشی؛ بلکه پیامدهایی مستقیم و قابل اندازهگیری بر ثبات اکولوژیکی سیاره، اقتصاد جهانی و رفاه انسانها دارد. تنوع زیستی تنها مجموع گونههای موجود بر زمین نیست؛ بلکه شبکهی پیچیدهای از روابط است که سیستمهای طبیعی را که حیات را پشتیبانی میکنند، حفظ میکند. هنگامی که این شبکه شروع به از هم گسیختن میکند، پیامدهای آن هم در اکوسیستمها و هم در جوامع انسانی احساس میشود. بنابراین تخریب تنوع زیستی پایههای زیستمحیطی و فرآیندهایی را که زمین را قابل سکونت و مولد میکنند، تضعیف میکند.
ناپایداری و فروپاشی اکوسیستمها
یکی از پیامدهای فوری کاهش تنوع زیستی، ناپایداری اکوسیستمها است. اکوسیستمهای سالم به تعاملات پیچیده میان گونههای متنوع — شامل شکارچیان، طعمهها، تجزیهکنندگان و تولیدکنندگان — وابستهاند تا تعادل خود را حفظ کنند. هر گونه، صرفنظر از اندازه یا تعدادش، به عملکرد کل سیستم کمک میکند. بهعنوان مثال، گردهافشانها مانند زنبورها و خفاشها برای تولیدمثل گیاهان حیاتی هستند؛ شکارچیان رأس هرم جمعیت طعمهها را کنترل میکنند و تجزیهکنندگان مواد مغذی را به خاک بازمیگردانند. وقتی تنوع زیستی کاهش مییابد، این روابط ضعیف میشوند و اکوسیستمها را در برابر اختلالهایی مانند خشکسالی، بیماری و تغییرات اقلیمی آسیبپذیرتر میکنند. کاهش تنوع گونهها غالباً باعث تسلط چند گونه فرصتطلب میشود که مقاومت اکوسیستم را کاهش میدهد و حتی میتواند منجر به فروپاشی کامل اکوسیستمها شود. صخرههای مرجانی، جنگلهای بارانی استوایی و تالابها — که از متنوعترین اکوسیستمها هستند — اکنون به دلیل کاهش تنوع زیستی در خطر جدی قرار دارند و این امر تولیدپذیری و ساختار زیستگاهها را تهدید میکند.
اختلال در خدمات اکوسیستم
خدمات اکوسیستم شامل مزایایی است که انسان از سیستمهای طبیعی دریافت میکند. این خدمات شامل خدمات تأمینکننده مانند غذا و آب، خدمات تنظیمکننده مانند کنترل اقلیم و خدمات پشتیبان مانند تشکیل خاک و گردهافشانی است. وقتی تنوع زیستی کاهش مییابد، کارایی و قابلیت اطمینان این خدمات نیز کاهش پیدا میکند. برای مثال، کاهش تنوع زیستی جنگلها توانایی اکوسیستمها در جذب کربن را کاهش میدهد و این امر به تسریع تغییرات اقلیمی کمک میکند. همچنین، از بین رفتن گردهافشانها بر تولید غذا در جهان تأثیر میگذارد؛ بر اساس سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل (FAO)، بیش از سهچهارم محصولات کشاورزی جهان تا حدی به گردهافشانی جانوری وابستهاند. تخریب تالابها و جنگلهای حرا (مانگرو) که بهعنوان حائلهای طبیعی در برابر سیلاب و طوفانها عمل میکنند، باعث افزایش آسیبپذیری جوامع ساحلی شده است. بنابراین، کاهش تنوع زیستی زیرساختهای محیطزیستی که از تمدن انسانی پشتیبانی میکنند را تضعیف میکند.
تأثیر بر تنظیم اقلیم
تنوع زیستی و اقلیم زمین بهطور عمیق با هم مرتبط هستند. جنگلها، اقیانوسها و خاکها بهعنوان مخازن اصلی کربن عمل میکنند، مقدار زیادی دیاکسیدکربن را جذب و اقلیم زمین را تنظیم میکنند. تخریب این اکوسیستمها از طریق جنگلزدایی، فرسایش زمین و اسیدی شدن اقیانوسها باعث آزاد شدن کربن ذخیرهشده به جو میشود و گرمایش جهانی را تشدید میکند. بهعنوان مثال، جنگلهای آمازون در معرض خطر تبدیل شدن از یک مخزن کربن مهم به منبع انتشار کربن هستند. تنوع زیستی دریایی نیز نقش مشابهی دارد؛ فیتوپلانکتون، گیاهان دریایی و صخرههای مرجانی همگی در چرخه جهانی کربن مشارکت دارند. کاهش این موجودات باعث کاهش ظرفیت اقیانوس در تنظیم گازهای جوی میشود. همچنین، خود تغییرات اقلیمی با تغییر زیستگاهها و اختلال در چرخه زندگی گونهها، فرآیند کاهش تنوع زیستی را تسریع میکند و یک چرخه بازخورد خطرناک بین گرمایش جهانی و کاهش تنوع زیستی ایجاد میکند.
تهدید امنیت غذایی
سیستم غذایی جهانی بهشدت به تنوع زیستی وابسته است. محصولات کشاورزی، دام، ماهی و غذاهای وحشی همگی به منابع ژنتیکی متنوع نیاز دارند که مقاومت آنها در برابر آفات، بیماریها و تغییرات اقلیمی را تضمین میکند. در قرن گذشته، کشاورزی صنعتی اغلب به کشت تکمحصولی (Monoculture) روی آورده است — یعنی کشت گستردهی محصولات ژنتیکی یکسان که تولید را در کوتاهمدت افزایش میدهد اما تنوع ژنتیکی را کاهش میدهد. در نتیجه، سیستمهای غذایی در برابر بیماریها و تغییرات محیطی آسیبپذیرتر میشوند. فاجعه سیبزمینی ایرلند در قرن ۱۹ نمونهای کلاسیک است: وابستگی به یک نوع سیبزمینی باعث شد یک بیماری قارچی موجب فاجعهی کشاورزی و قحطی گسترده شود. امروز نیز آسیبپذیریهای مشابه در تولید جهانی غلات و دام وجود دارد. از دست رفتن گردهافشانها و تنوع خاک نیز تولید محصولات را تهدید میکند. بر اساس گزارش پلتفرم بیندولتی علم و سیاست در مورد تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم (IPBES)، کاهش تنوع زیستی میتواند تا سال ۲۰۵۰، حدود ۳۰ درصد تولید جهانی محصولات کشاورزی را کاهش دهد و امنیت غذایی میلیاردها نفر را به خطر اندازد.
هزینههای اقتصادی کاهش تنوع زیستی
پیامدهای اقتصادی کاهش تنوع زیستی عمیق و گسترده هستند. اکوسیستمهای طبیعی بهطور سالانه حدود ۱۲۵ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی از طریق خدمات اکوسیستم مانند گردهافشانی، تصفیه آب و جذب کربن کمک میکنند. وقتی این خدمات کاهش مییابند، اقتصادها بهطور مستقیم و غیرمستقیم متحمل خسارت میشوند. برای مثال، از دست رفتن جنگلهای حرا و صخرههای مرجانی باعث میشود زیرساختهای ساحلی در برابر طوفانها آسیبپذیر شوند و سالانه میلیاردها دلار هزینه بازسازی ایجاد شود. همچنین، فرآوردههای دریایی و صید بیرویه درآمد میلیونها نفر و منابع پروتئینی آنها را از بین میبرد. صنعت داروسازی نیز به ترکیبات طبیعی استخراجشده از گیاهان، قارچها و موجودات دریایی وابسته است و انقراض گونهها ممکن است به از دست رفتن دائمی داروهای بالقوه نجاتبخش منجر شود. بانک جهانی تخمین میزند که کاهش تنوع زیستی تا سال ۲۰۳۰ میتواند GDP جهانی را سالانه ۲.۷٪ کاهش دهد که این کاهش معادل اثرات رکود اقتصادی جهانی طولانیمدت است.
سلامت عمومی و ظهور بیماریها
کاهش تنوع زیستی خطرات جدی برای سلامت انسان ایجاد میکند. اکوسیستمهای با تنوع زیستی بالا معمولاً پاتوژنها را بهطور طبیعی کنترل میکنند و خطر انتقال بیماریها به انسان را کاهش میدهند. هنگامی که اکوسیستمها از طریق جنگلزدایی، توسعه کشاورزی یا شهرنشینی مختل میشوند، پاتوژنها راحتتر از حیاتوحش به انسان منتقل میشوند و احتمال بروز بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان (Zoonotic Diseases) افزایش مییابد. مطالعات نشان میدهند که بیش از ۷۰٪ بیماریهای نوظهور، از جمله ابولا، سارس و کووید-۱۹، منشاء حیاتوحش دارند. جنگلزدایی باعث نزدیکی انسان به حیوانات حامل ویروسهای خطرناک میشود و از بین رفتن شکارچیان جمعیت جوندگان (مخازن رایج بیماری) را افزایش میدهد. کاهش تنوع میکروبی در خاک و میکروبیوم انسان نیز میتواند سیستم ایمنی را تضعیف کرده و حساسیت و اختلالات خودایمنی را افزایش دهد. بنابراین، حفاظت از تنوع زیستی بهعنوان یک شکل پیشگیرانه از پزشکی برای انسان نیز اهمیت دارد.
ابعاد فرهنگی و اخلاقی
کاهش تنوع زیستی نهتنها ثروت طبیعی بلکه میراث فرهنگی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. بسیاری از جوامع بومی و محلی روابط عمیق روحی، دارویی و اقتصادی با محیطهای طبیعی خود دارند. گیاهان و حیوانات نقش مرکزی در آداب و رسوم، داستانها و سنتها دارند و بخش مهمی از هویت انسانی را شکل میدهند. وقتی گونهها از بین میروند، این ارتباطات فرهنگی یا تضعیف میشوند یا بهطور کامل نابود میشوند. از منظر اخلاقی، کاهش تنوع زیستی پرسشهایی اساسی درباره مسئولیت بشر نسبت به سایر موجودات زنده مطرح میکند. فیلسوفان و اندیشمندان اخلاق محیطزیست معتقدند گونهها ارزش ذاتی دارند و باید موجودیتشان حفظ شود، حتی اگر سود مستقیمی برای انسان نداشته باشند. انقراض یک گونه نمایانگر یک شکست اخلاقی است که میلیونها سال تاریخ تکاملی را پاک میکند. فلسفه مدرن حفاظت از محیطزیست به تدریج به حقوق طبیعت و همزیستی با آن تأکید میکند.
از دست رفتن منابع ژنتیکی و پتانسیل نوآوری
تنوع ژنتیکی پایهی سازگاری زیستی و نوآوری انسانی است. هر گونه اطلاعات ژنتیکی منحصربهفردی دارد که ممکن است کلید درمانهای پزشکی آینده، بهبود کشاورزی یا کاربردهای صنعتی باشد. برای مثال، آنزیمهای استخراجشده از موجودات افراطی (Extremophiles) انقلابی در بیوتکنولوژی و پزشکی ایجاد کردهاند. DNA پلیمراز معروف که در واکنش زنجیرهای پلیمراز (PCR) استفاده میشود، از باکتریهای چشمههای آب گرم کشف شد و امکان پیشرفتهای بزرگی در تحقیقات ژنتیکی و تشخیص بیماریها را فراهم آورد. با کاهش تنوع زیستی، پتانسیل کشف مواد، داروها و فناوریهای جدید نیز کاهش مییابد. از دست رفتن منابع ژنتیکی غیرقابل بازگشت است؛ وقتی یک گونه از بین برود، میراث تکاملی منحصربهفرد آن برای همیشه از دست میرود.
نابرابری جهانی و ناپایداری اجتماعی
پیامدهای کاهش تنوع زیستی بهطور یکنواخت توزیع نشدهاند. کشورهای در حال توسعه، بهویژه در مناطق استوایی، بیشترین بار را تحمل میکنند در حالی که کمترین سهم را در ایجاد مشکل دارند. جوامع روستایی و بومی بشدت به جنگلها، ماهیگیری و زمینهای کشاورزی برای معیشت خود وابستهاند. وقتی این اکوسیستمها تخریب میشوند، معیشت مردم از بین میرود و منجر به فقر، جابجایی و مهاجرت میشود. در برخی موارد، تخریب محیطزیست باعث بروز ناآرامی و تعارضات اجتماعی شده است، بهویژه زمانی که رقابت بر سر منابع طبیعی محدود تشدید میشود. بنابراین، حفاظت از تنوع زیستی نیز یک مسئله عدالت محیطزیستی است که تضمین میکند همه مردم دسترسی منصفانه به محیط سالم و منافع آن داشته باشند.
یک وضعیت اضطراری جهانی
اثرات تجمعی کاهش تنوع زیستی — از جمله ناپایداری اکوسیستمها، بازخوردهای اقلیمی، کاهش اقتصادی و بحرانهای بهداشتی عمومی — آنچه را که دانشمندان روزبهروز بیشتر آن را وضعیت اضطراری سیارهای مینامند، شکل میدهد. زیستکره زمین بهعنوان یک سیستم یکپارچه عمل میکند و کاهش تنوع زیستی ثبات این سیستم را بهطور کلی تضعیف میکند. اگر روند فعلی ادامه یابد، آسیبها ممکن است به نقاط بحرانی غیرقابل بازگشت (Tipping Points) برسد که پس از آن اکوسیستمها دیگر قادر به بازیابی نخواهند بود. با این حال، این بحران فرصتی نیز ایجاد میکند: با درک پیامدهای گستردهی کاهش تنوع زیستی، جوامع میتوانند فوریت تغییرات را تشخیص داده و شیوههای پایدار را برای بازگرداندن تعادل میان پیشرفت انسانی و طبیعت اتخاذ کنند.
بخش ۳ – اصول و رویکردهای حفاظت از تنوع زیستی
حفاظت از تنوع زیستی به معنای حفاظت، مدیریت و بازسازی گونهها و اکوسیستمها بهمنظور حفظ فرآیندها و خدمات زیستمحیطی است که تمام گونهها، از جمله انسانها، به آن وابستهاند. تلاشهای حفاظتی بر اساس دانش اکولوژیکی، ملاحظات اخلاقی و اولویتهای اقتصادی-اجتماعی شکل میگیرند و در مقیاسهای مختلف از گونههای منفرد گرفته تا اکوسیستمها و کل زیستکره اجرا میشوند. هدف اصلی فقط جلوگیری از انقراض گونهها نیست، بلکه حفظ تعاملات بین موجودات و محیطهایشان است که پایههای ثبات، تولیدپذیری و مقاومت اکوسیستمها را شکل میدهند. استراتژیهای حفاظت معمولاً بر چند اصل بنیادین راهنمایی میشوند: تمامیت اکولوژیکی، حفظ تنوع ژنتیکی، استفاده پایدار از منابع و عدالت اجتماعی در دسترسی و بهرهبرداری از منافع.
حفاظت در زیستگاه طبیعی (In Situ Conservation)
حفاظت در زیستگاه طبیعی به معنای حفاظت گونهها در زیستگاههای طبیعی خود است. این رویکرد هدفش حفظ خود گونهها و همچنین فرآیندها و تعاملات اکولوژیکی است که امکان زندهمانی آنها را فراهم میکند. مناطق حفاظتشده مانند پارکهای ملی، ذخیرهگاههای حیاتوحش و پناهگاههای دریایی رایجترین ابزارها برای این نوع حفاظت هستند. این مناطق بهعنوان پناهگاههایی عمل میکنند که گونهها بتوانند تولیدمثل، مهاجرت و تکامل کنند بدون آنکه دخالت انسانی قابل توجهی داشته باشند. بهعنوان مثال، ایجاد پارک ملی یلوستون در ایالات متحده زیستگاههای حیاتی گونههایی مانند خرس گریزلی، گرگ خاکستری و بیزون را حفظ کرده و اجازه داده است تا دینامیکهای طبیعی اکولوژیکی ادامه یابند. حفاظت در زیستگاه طبیعی همچنین بر مدیریت زیستگاهها خارج از مناطق حفاظتشده رسمی تأکید دارد، از جمله جنگلها، تالابها و چشماندازهای کشاورزی که توسط جوامع مدیریت میشوند. با حفاظت از کل اکوسیستمها به جای گونههای منفرد، این رویکرد اتصال اکولوژیکی را تقویت و پایداری بلندمدت را تضمین میکند.
حفاظت خارج از زیستگاه طبیعی (Ex Situ Conservation)
حفاظت خارج از زیستگاه طبیعی شامل حفاظت گونهها خارج از محیطهای طبیعی آنها است. این استراتژی بهویژه برای گونههایی که در معرض خطر فوری انقراض هستند یا زیستگاهشان به شدت تخریب شده، اهمیت دارد. روشها شامل برنامههای پرورش در اسارت، بانکهای بذر، بانکهای ژن و باغهای گیاهشناسی است. باغوحشها و آکواریومها نقش دوگانهای در حفاظت خارج از زیستگاه طبیعی دارند: آنها جمعیت گونههای در معرض خطر را حفظ و آموزش عمومی درباره اهمیت تنوع زیستی را فراهم میکنند. برنامههای پرورش در اسارت موفق شدهاند گونههایی مانند اریکس عربی، کاندور کالیفرنیا و فرت پا سیاه را دوباره به زیستگاههای طبیعی بازگردانند. به همین ترتیب، بانکهای بذر مانند بانک جهانی بذر اسوالبارد تنوع ژنتیکی گیاهان را برای بازسازی و تحقیقات آینده محافظت میکنند. اگرچه حفاظت خارج از زیستگاه نمیتواند تعاملات پیچیده اکولوژیکی زیستگاههای طبیعی را بهطور کامل بازسازی کند، اما بهعنوان مکملی حیاتی برای حفاظت در زیستگاه طبیعی عمل میکند و اطمینان میدهد که منابع ژنتیکی حتی در شرایط نامساعد محیطی حفظ شوند.
مدیریت مبتنی بر اکوسیستم (Ecosystem-Based Management)
یکی از تأکیدهای روزافزون در حفاظت مدرن، رویکرد مبتنی بر اکوسیستم است که تلاش میکند ساختار، عملکرد و خدمات کل اکوسیستمها حفظ شود، نه فقط گونههای منفرد. مدیریت مبتنی بر اکوسیستم درک میکند که گونهها از طریق شبکههای غذایی، چرخههای مواد مغذی و شبکههای زیستگاهی به هم مرتبط هستند. مدیریت مؤثر اکوسیستم شامل بازسازی زیستگاهها، استفاده پایدار از منابع، کنترل گونههای مهاجم و کاهش فشارهای انسانی مانند آلودگی، جنگلزدایی و تغییرات اقلیمی است. بهعنوان مثال، جنگلهای حرا خدمات اکوسیستمی حیاتی از جمله حفاظت در برابر طوفان، جذب کربن و پشتیبانی از شیلات ارائه میدهند. تلاشها برای بازسازی و حفاظت از اکوسیستمهای حرا در کشورهایی مانند بنگلادش و اندونزی نشان داده است که این اقدامات مزایای قابل توجهی برای تنوع زیستی و جوامع انسانی دارد. با مدیریت اکوسیستمها بهصورت یکپارچه، حفاظتکنندگان تلاش میکنند مقاومت اکوسیستم را حفظ کنند تا در برابر اختلالات مقاومت کرده و همچنان خدمات حیاتی را ارائه دهند.
استفاده پایدار از تنوع زیستی (Sustainable Use)
استفاده پایدار شامل بهرهبرداری از منابع زیستی به روشهایی است که منجر به کاهش بلندمدت آنها نشود و اطمینان حاصل شود که اکوسیستمها میتوانند مزایای خود را برای نسلهای آینده ادامه دهند. این اصل در جنگلداری، شیلات، کشاورزی و مدیریت حیاتوحش کاربرد دارد. بهعنوان مثال، روشهای پایدار جنگلداری تعادل بین برداشت چوب و جایگزینی مجدد و حفاظت از زیستگاهها را برقرار میکند، در حالی که مدیریت شیلات شامل محدودیتهای صید، تعطیلیهای فصلی و مناطق حفاظتشده دریایی است تا از بهرهبرداری بیش از حد جلوگیری شود. ابتکارات حفاظت مبتنی بر جامعه اغلب استفاده پایدار را با انگیزههای اقتصادی ترکیب میکنند و به جوامع محلی امکان میدهند از تنوع زیستی بهره ببرند و همزمان مسئولیتپذیری را ترویج دهند. در جنگلهای آمازون، برنامههایی که برداشت محصولات غیرچوبی مانند آجیل، میوهها و گیاهان دارویی را تشویق میکنند، نشان میدهند که چگونه فعالیت اقتصادی میتواند با اهداف حفاظت همزیستی داشته باشد. استفاده پایدار نه تنها معیشت انسانی را حمایت میکند، بلکه تمامیت اکولوژیکی اکوسیستمها را نیز تقویت میکند، و به همین دلیل ستون اصلی تلاشهای عملی حفاظت است.
مقابله با گونههای مهاجم (Addressing Invasive Species)
گونههای مهاجم، موجودات غیر بومی هستند که استقرار، گسترش و آسیبرسانی به اکوسیستمها، اقتصاد یا سلامت انسان دارند و یکی از عوامل اصلی کاهش تنوع زیستی در جهان هستند. مدیریت گونههای مهاجم شامل شناسایی زودهنگام، پاسخ سریع و اقدامات کنترلی بلندمدت است. بهعنوان مثال، معرفی مار درختی قهوهای به گوام منجر به انقراض چندین گونه پرنده شد و نشان داد که گونههای مهاجم میتوانند اثرات اکولوژیکی ویرانگری داشته باشند. برنامههای موفق کنترل، برداشت فیزیکی، درمان شیمیایی و کنترل بیولوژیکی را ترکیب میکنند. پیشگیری نیز اهمیت دارد و شامل مقررات سختگیرانه درباره واردات و حمل و نقل گونههای بالقوه مهاجم است. با مقابله پیشگیرانه با مهاجرتها، حفاظتکنندگان میتوانند تنوع زیستی بومی را حفظ، خدمات اکوسیستم را تضمین و تعادل اکولوژیکی را نگه دارند.
یکپارچهسازی با سازگاری با تغییرات اقلیمی (Climate Change Adaptation)
تغییرات اقلیمی تهدیدی جدی برای تنوع زیستی ایجاد میکند، با تغییر زیستگاهها، پراکنش گونهها و زمانبندی فرآیندهای اکولوژیکی. استراتژیهای حفاظت به طور فزایندهای اقدامات سازگاری با اقلیم را شامل میشوند تا اطمینان حاصل شود که گونهها و اکوسیستمها تحت شرایط تغییر یافته قادر به بقا هستند. رویکردها شامل ایجاد مسیرهای اقلیمی برای تسهیل مهاجرت گونهها، بازسازی چشماندازهای تخریبشده برای افزایش مقاومت اکوسیستم و اجرای مهاجرت کمکی برای گونههای بسیار تهدیدشده است. بهعنوان مثال، حفاظتکنندگان در شمال غربی اقیانوس آرام ایالات متحده شبکههایی از راهروهای جنگلی را توسعه میدهند که به گونهها امکان میدهد در پاسخ به افزایش دما محدودههای خود را تغییر دهند. یکپارچهسازی ملاحظات تغییرات اقلیمی در برنامهریزی حفاظت تضمین میکند که مداخلات در طولانیمدت مؤثر باقی بمانند و تنوع زیستی در دوره تغییرات محیطی سریع محافظت شود.
حفاظت مبتنی بر جامعه و جوامع بومی (Community-Based and Indigenous Conservation)
جوامع محلی و بومی اغلب موثرترین حافظان تنوع زیستی هستند زیرا دانش عمیقی از اکوسیستمها دارند و برای بقای فرهنگی و اقتصادی به منابع طبیعی وابستهاند. حفاظت مبتنی بر جامعه به این گروهها امکان میدهد منابع را بهصورت پایدار مدیریت کنند، و دانش اکولوژیکی سنتی را با دانش علمی مدرن ترکیب کنند. برنامههایی در هیمالیا، آفریقای مرکزی و آمازون نشان میدهند که چگونه رویکردهای مشارکتی میتوانند جنگلها، تالابها و حیاتوحش را حفظ کنند و در عین حال از معیشت محلی حمایت کنند. شناخت مالکیت زمین، احترام به سنتها و ارائه مشوقهای اقتصادی باعث تقویت مشارکت جامعه و دستیابی به نتایج حفاظت بلندمدت میشود. ترکیب دانش بومی با تحقیقات علمی همچنین منجر به استراتژیهای نوآورانهای مانند چرای چرخشی، حفاظت از مقدسگاهها و کشاورزی پایدار در جنگلها شده است که تنوع زیستی را افزایش و تولیدپذیری اکوسیستم را حفظ میکند.
چارچوبها و سیاستهای بینالمللی (International Frameworks and Policies)
همکاری جهانی برای حفاظت از تنوع زیستی ضروری است، زیرا اکوسیستمها و گونهها اغلب از مرزهای ملی عبور میکنند. معاهدات و چارچوبهای بینالمللی راهنمایی قانونی و سیاستی برای حفاظت از تنوع زیستی ارائه میدهند. کنوانسیون تنوع زیستی (CBD) که در سال ۱۹۹۲ تأسیس شد، اهداف حفاظت از تنوع زیستی، استفاده پایدار از اجزای آن و تقسیم منافع عادلانه از منابع ژنتیکی را تعیین میکند. به همین ترتیب، کنوانسیون رامسر بر حفاظت از تالابها تمرکز دارد و توافقنامه CITES تجارت بینالمللی گونههای در معرض خطر را تنظیم میکند. دولتهای ملی این چارچوبها را از طریق شبکههای مناطق حفاظتشده، برنامههای احیای گونهها و مقررات زیستمحیطی اجرا میکنند. تلاشهای چندجانبه برای مقابله با تهدیدات فرامرزی مانند تغییرات اقلیمی، گونههای مهاجم و آلودگی حیاتی است و تضمین میکند که استراتژیهای حفاظت در مقیاس مورد نیاز برای اثرگذاری اکولوژیکی اجرا شوند.
نوآوریهای علمی و فناوری (Technological and Scientific Innovations)
حفاظت مدرن به طور فزایندهای به پیشرفتهای علمی و فناوری متکی است تا تنوع زیستی را پایش، مدیریت و بازسازی کند. حسگرهای راه دور، تصاویر ماهوارهای و پهپادها امکان ردیابی تغییرات زیستگاهی و جنگلزدایی را در زمان واقعی فراهم میکنند. ابزارهای ژنتیکی مانند DNA محیطی (eDNA) و توالییابی ژنوم امکان شناسایی دقیق گونهها و ارزیابی تنوع ژنتیکی را فراهم میکنند. هوش مصنوعی و مدلسازی پیشبینیکننده در پیشبینی اثرات تغییرات اقلیمی و فعالیت انسانی بر اکوسیستمها کمک میکنند. علاوه بر این، زیستشناسی مصنوعی و بیوتکنولوژی راهکارهایی برای بازسازی گونهها یا کاهش تهدیدات، مانند تولید مرجانهای مقاوم در برابر بیماری یا کنترل آفات مهاجم، ارائه میدهند. اگرچه این نوآوریها قدرتمند هستند، اما ملاحظات اخلاقی و ریسکهای اکولوژیکی باید هدایتکنندهی استفاده از آنها باشند تا اطمینان حاصل شود که مداخلات تنوع زیستی را افزایش و تضعیف نمیکنند.
بخش ۴ – استراتژیهای حفاظت جهانی از تنوع زیستی
حفاظت جهانی از تنوع زیستی نیازمند استراتژیهای هماهنگ است که دانش اکولوژیکی، ملاحظات اقتصادی-اجتماعی و چارچوبهای حاکمیتی را در هم ادغام میکنند. در حالی که تلاشهای محلی اهمیت زیادی دارند، ماهیت بههمپیوسته اکوسیستمها نشان میدهد که گونهها و زیستگاهها اغلب فراتر از مرزهای ملی گسترده هستند. بنابراین، استراتژیهای مؤثر حفاظت ترکیبی از مناطق حفاظتشده، شبکههای اکولوژیکی، بازسازی زیستگاهها، حفاظت خارج از زیستگاه و ابزارهای سیاستی هستند تا یک رویکرد جامع ایجاد کنند که تنوع زیستی را حفظ و همزمان نیازهای انسانی را پاسخگو باشد. این استراتژیها نه تنها به جلوگیری از انقراض گونهها میپردازند، بلکه خدمات اکوسیستم را حفظ، استفاده پایدار از منابع را ترویج و مقاومت اکوسیستمها در برابر تغییرات محیطی را افزایش میدهند.
مناطق حفاظتشده و پارکهای ملی (Protected Areas and National Parks)
مناطق حفاظتشده، شامل پارکهای ملی، پناهگاههای حیاتوحش و ذخیرهگاههای طبیعی، ستون اصلی تلاشهای جهانی برای حفاظت از تنوع زیستی هستند. این مناطق بهمنظور حفاظت از زیستگاههای حیاتی، حفظ جمعیت گونهها و نگهداری فرآیندهای اکولوژیکی با حداقل دخالت انسانی تعیین میشوند. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) مناطق حفاظتشده را به شش دسته تقسیم میکند که از ذخیرهگاههای طبیعی سختگیرانه تا مناطق با امکان استفاده پایدار از منابع متغیر است. مدیریت صحیح این مناطق چندین عملکرد دارد: پناهگاهی برای گونههای در معرض خطر، حمایت از خدمات اکوسیستم مانند تصفیه آب و جذب کربن، و فراهم کردن فرصتهای آموزشی و اکوتوریسم. نمونههای شاخص شامل پارک ملی سرنگتی در تانزانیا است که مسیرهای مهاجرت بزرگجثههای گیاهخوار و شکارچیان را حفظ میکند و پارک دریایی صخرههای بزرگ در استرالیا که اکوسیستمهای وسیع صخرههای مرجانی را محافظت میکند. فراتر از سایتهای منفرد، اتصال مناطق حفاظتشده از طریق مسیرهای اکولوژیکی باعث جریان ژن و مهاجرت گونهها میشود و اثربخشی حفاظت را افزایش میدهد.
شبکهها و اتصال اکولوژیکی (Ecological Networks and Connectivity)
حفظ اتصال اکولوژیکی برای بقای گونهها حیاتی است، بهویژه در چشماندازهای تکهتکه شده که زیستگاهها توسط توسعه انسانی جدا شدهاند. شبکههای اکولوژیکی، که به آنها مسیرهای زیستگاهی یا زیرساخت سبز نیز گفته میشود، مناطق حفاظتشده، مناطق بافر و چشماندازهای مدیریتشده را به هم متصل میکنند تا حرکت حیاتوحش و پراکنش دانهها و گردهافشانها امکانپذیر شود. اتصال اکولوژیکی خطرات تلقیح درونگونهای، رانش ژنتیکی و انقراض محلی را کاهش میدهد و به جمعیتها اجازه میدهد با شرایط محیطی متغیر سازگار شوند. نمونهای از این رویکرد، کمربند سبز اروپا است که مسیر سابق دیوار آهنین را دنبال کرده و مناطق حفاظتشده متعددی در چند کشور را به هم متصل میکند و نشان میدهد که اتصال وسیع مقیاس بزرگ میتواند حفاظت از تنوع زیستی را تقویت کند. همچنین، مناطق بافر کنار رودخانهها و مسیرهای سبز شهری حرکت گونهها را در چشماندازهای کشاورزی و شهری پشتیبانی میکنند. ادغام اتصال در برنامهریزی زمین تضمین میکند که تلاشهای حفاظتی در برابر تکهتکه شدن زیستگاهها و تغییرات اقلیمی مقاوم باقی بمانند.
اکولوژی بازسازی (Restoration Ecology)
اکولوژی بازسازی بر بازگرداندن اکوسیستمهای تخریبشده، آسیبدیده یا از بین رفته به حالت عملکردی و پایدار تمرکز دارد. این استراتژی چالش جهانی از دست رفتن و تخریب زیستگاهها را که از عوامل اصلی کاهش تنوع زیستی است، هدف میگیرد. فعالیتهای بازسازی میتواند شامل جنگلکاری مجدد، احیای تالابها، مدیریت مراتع، بازسازی صخرههای مرجانی و بازسازی خاک باشد. بهعنوان مثال، پروژههای جنگلکاری حرا در جنوب شرق آسیا حفاظت ساحلی را بازگردانده، جذب کربن را افزایش داده و تولید شیلات را بهبود بخشیدهاند. در اکوسیستمهای خشکی، بازسازی گیاهان بومی میتواند خاک را تثبیت، نگهداری آب را افزایش و زیستگاه حیاتوحش را فراهم کند. پروژههای بازسازی موفق معمولاً دانش اکولوژیکی را با مشارکت جامعه ترکیب میکنند تا اطمینان حاصل شود که اکوسیستمهای بازسازیشده بهصورت پایدار نگهداری شوند. علاوه بر این، بازسازی میتواند اتصال چشمانداز را افزایش دهد و بهعنوان حافظ در برابر تأثیرات تغییرات اقلیمی عمل کند، زیرا پناهگاهها و مسیرهای مهاجرت گونهها را فراهم میکند.
حفاظت ژنتیکی خارج از زیستگاه (Ex Situ Genetic Conservation)
حفاظت ژنتیکی خارج از زیستگاه شامل حفظ تنوع ژنتیکی گونهها خارج از زیستگاه طبیعی آنها است. تکنیکها شامل بانکهای بذر، انجماد، باغهای گیاهشناسی و برنامههای پرورش در اسارت است که گونهها را در برابر انقراض ناشی از از دست رفتن زیستگاه، بهرهبرداری بیش از حد یا رویدادهای فاجعهآمیز محافظت میکند. بانکهای بذر مانند بانک جهانی بذر اسوالبارد در نروژ مواد ژنتیکی هزاران گونه گیاهی را ذخیره میکنند و منبعی برای بازسازی، پرورش و تحقیقات آینده فراهم میآورند. برنامههای پرورش در اسارت حیوانات مانند پاندای غولپیکر، فرت پا سیاه و اریکس عربی امکان بازگرداندن گونهها به زیستگاههای طبیعی را فراهم کردهاند. حفاظت خارج از زیستگاه برای گونههای نادر، در معرض خطر یا با نرخ تولیدمثل کم بسیار ارزشمند است. با این حال، این روش تکمیلکننده روشهای در زیستگاه طبیعی است و جایگزین آنها نیست، زیرا نگهداری گونهها بهصورت جداگانه نمیتواند تعاملات اکولوژیکی طبیعی یا پتانسیل تکاملی بلندمدت را کاملاً بازسازی کند.
رویکردهای مشارکتی و مبتنی بر جامعه (Community-Based and Participatory Approaches)
مشارکت جامعه برای حفاظت مؤثر از تنوع زیستی بنیادی است. جوامع محلی و بومی دانش اکولوژیکی سنتی دارند و به حفظ خدمات اکوسیستم برای معیشت و فرهنگ خود علاقهمند هستند. ابتکارات حفاظت مبتنی بر جامعه به آنها امکان میدهد منابع طبیعی را بهصورت پایدار مدیریت کرده و از طریق اکوتوریسم، برداشت پایدار و مشوقهای حفاظتی بهره اقتصادی ببرند. برنامههایی مانند مدیریت جنگلهای محلی در نپال و مناطق حفاظتشده دریایی مشارکتی در فیلیپین نشان میدهند که ادغام دانش محلی با تحقیقات علمی میتواند اهداف حفاظت از تنوع زیستی را برآورده کرده و رفاه اجتماعی را افزایش دهد. رویکردهای مشارکتی همچنین مسئولیتپذیری را تقویت میکنند، زیرا جوامع احتمالاً منابعی را که مستقیماً بر معیشتشان تأثیر میگذارد، محافظت میکنند. شناخت حقوق زمین، ارائه پشتیبانی آموزشی و ترویج تصمیمگیری مشارکتی برای موفقیت بلندمدت این ابتکارات ضروری است.
سیاست، حاکمیت و چارچوبهای بینالمللی (Policy, Governance, and International Frameworks)
حفاظت مؤثر از تنوع زیستی توسط چارچوبهای سیاستی قوی، ساختارهای حاکمیتی و همکاری بینالمللی پشتیبانی میشود. قوانین ملی، مقررات محیطزیستی و مشوقها برای فعالیتهای پایدار پایه قانونی حفاظت را فراهم میکنند. معاهدات بینالمللی مانند کنوانسیون تنوع زیستی (CBD)، کنوانسیون رامسر برای تالابها و کنوانسیون تجارت بینالمللی گونههای در معرض خطر (CITES) همکاری فرامرزی را تسهیل کرده، تهدیدات عبور مرزی را مدیریت و استانداردهایی برای حفاظت گونهها و زیستگاهها تعیین میکنند. سیاستهایی که تنوع زیستی را در برنامهریزی توسعه گسترده ادغام میکنند—مانند ** zon بندی زمین، ارزشگذاری خدمات اکوسیستم و ارزیابیهای تأثیرات زیستمحیطی**—اطمینان میدهند که اهداف حفاظت در فعالیتهای اقتصادی گنجانده شوند. حاکمیت مؤثر همچنین به پایش شفاف، اجرای قوانین و مشارکت ذینفعان نیاز دارد تا اهداف اکولوژیکی با منافع اجتماعی و اقتصادی همسو و متوازن شوند.
نوآوریهای فناوری در حفاظت (Technological Innovations in Conservation)
پیشرفتهای فناوری ابزارهای موجود برای پایش، مدیریت و بازسازی تنوع زیستی را گسترش دادهاند. حسگرهای راه دور، تصاویر ماهوارهای، سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و پهپادها به حفاظتکنندگان امکان میدهند تغییرات زیستگاهی، فعالیتهای غیرقانونی و جمعیت حیاتوحش را ردیابی کنند. ابزارهای ژنتیکی و ژنومی، از جمله نمونهبرداری DNA محیطی (eDNA) و توالییابی کل ژنوم، بینشهایی درباره ساختار جمعیت، تنوع ژنتیکی و روابط تکاملی ارائه میدهند. مدلسازی پیشبینیکننده و هوش مصنوعی در پیشبینی اثرات تغییرات اقلیمی، تغییر کاربری زمین و گونههای مهاجم بر اکوسیستمها کمک میکنند. علاوه بر این، بیوتکنولوژی راهکارهایی برای بازسازی گونهها، کاهش بیماریها و تقویت زیستگاهها فراهم میکند. اگرچه این نوآوریها فرصتهای بیسابقهای ارائه میدهند، اما ملاحظات اخلاقی، ریسکهای اکولوژیکی و زمینههای اقتصادی-اجتماعی باید راهنمای استفاده از آنها باشند تا اطمینان حاصل شود که اقدامات نتایج حفاظت را تقویت کرده و تضعیف نمیکنند.
یکپارچهسازی حفاظت با توسعه پایدار (Integrating Conservation with Sustainable Development)
حفاظت از تنوع زیستی با توسعه پایدار ارتباط ذاتی دارد. حفاظت از اکوسیستمها و گونهها به امنیت غذایی، آب پاک، تنظیم اقلیم و رفاه انسانی کمک میکند. برعکس، استفاده ناپایدار از منابع، تخریب زیستگاهها و آلودگی تمامیت اکولوژیکی را تضعیف و رفاه بلندمدت انسانها را تهدید میکند. یکپارچهسازی حفاظت با توسعه پایدار شامل توازن بین اهداف اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی است. استراتژیهایی مانند پرداخت برای خدمات اکوسیستم، کشاورزی پایدار، طرحهای اکواستاندارد و پروژههای زیرساخت سبز مشوقهای اقتصادی را با اهداف حفاظت هماهنگ میکنند. بهعنوان مثال، ابتکاراتی که کشاورزان را به حفظ مناطق بافر کنار رودخانه یا پوشش جنگلی تشویق میکنند، همزمان تنوع زیستی را افزایش، فرسایش خاک را کاهش و معیشت محلی را حمایت میکنند. با چارچوببندی حفاظت تنوع زیستی بهعنوان جزئی جداییناپذیر از توسعه پایدار، سیاستگذاران و ذینفعان میتوانند اکوسیستمها و جوامع مقاوم ایجاد کنند.
بخش ۵ – تهدیدات تنوع زیستی و راهکارهای کاهش آن
تنوع زیستی با تهدیدات متعدد و بههمپیوستهای مواجه است که تمامیت اکوسیستم، بقای گونهها و خدمات اکوسیستم به انسانها را به خطر میاندازند. درک این تهدیدات برای توسعه استراتژیهای مؤثر کاهش خطر ضروری است. اصلیترین عوامل کاهش تنوع زیستی شامل تخریب و تکهتکه شدن زیستگاهها، بهرهبرداری بیش از حد از منابع طبیعی، آلودگی، گونههای مهاجم و تغییرات اقلیمی هستند. این تهدیدات به صورت همافزایانه عمل کرده و اثرات خود را تشدید میکنند و اغلب چرخههای بازخوردی ایجاد میکنند که کاهش تنوع زیستی را تسریع میکنند. کاهش اثرات این تهدیدات نیازمند رویکردی چندسطحی است که تلاشهای حفاظتی محلی، ملی و جهانی، مدیریت پایدار منابع و مداخلات سیاستی قوی را در بر گیرد.
از دست رفتن و تکهتکه شدن زیستگاهها (Habitat Loss and Fragmentation)
از دست رفتن زیستگاه به عنوان عامل اصلی کاهش جهانی تنوع زیستی شناخته میشود. این وضعیت زمانی رخ میدهد که چشماندازهای طبیعی به زمینهای کشاورزی، مناطق شهری یا توسعههای صنعتی تبدیل شوند، که منجر به حذف زیستگاههای حیاتی بسیاری از گونهها میشود. تکهتکه شدن زیستگاهها مشکل را تشدید میکند، زیرا زیستگاههای پیوسته به قطعات کوچک و جدا از هم تقسیم میشوند، که تحرک گونهها را کاهش، تعاملات اکولوژیکی را مختل و تبادل ژنتیکی بین جمعیتها را محدود میکند. گونههایی که توانایی پراکنش محدودی دارند یا نیازهای زیستگاهی ویژهای دارند، بهویژه آسیبپذیر هستند. برای مثال، جنگلهای بارانی استوایی، که بخش نامتناسبی از تنوع زیستی جهانی را در خود جای دادهاند، به سرعت برای کشاورزی و قطع درختان پاک میشوند که باعث کاهش گونههای بومی میشود.
راهکارهای کاهش اثرات از دست رفتن زیستگاه شامل تعیین مناطق حفاظتشده، ایجاد مسیرهای اکولوژیکی برای اتصال زیستگاههای تکهتکه، برنامهریزی پایدار کاربری زمین و برنامههای بازسازی زیستگاه است. ادغام اهداف حفاظت در برنامهریزی شهری و کشاورزی به حفظ عملکردهای اکولوژیکی کمک میکند و در عین حال نیازهای توسعه انسانی را نیز تأمین میکند.
بهرهبرداری بیش از حد از گونهها (Overexploitation of Species)
بهرهبرداری بیش از حد به برداشت ناپایدار گونهها برای غذا، دارو، زینت و سایر مصارف تجاری گفته میشود. مثالها شامل صیادی بیش از حد منابع دریایی، شکار بیرویه پستانداران خشکی، و تجارت غیرقانونی حیاتوحش هستند. بهرهبرداری بیش از حد میتواند منجر به کاهش جمعیتها، تغییر دینامیک اکوسیستمها و حتی انقراض گونهها شود. بهعنوان نمونه، سقوط صنعت صید کاد آتلانتیک در دهه ۱۹۹۰ پیامدهای طولانیمدت اکولوژیکی و اقتصادی بهرهبرداری بیش از حد را نشان میدهد.
راهکارهای مؤثر کاهش بهرهبرداری بیش از حد شامل تنظیم استفاده از منابع، اجرای سهمیهها و فصول حفاظتشده، ایجاد مناطق ممنوعه، مدیریت مبتنی بر جامعه و ترویج گواهیهای برداشت پایدار است. معاهدات بینالمللی مانند CITES تجارت فرامرزی گونههای در معرض خطر را تنظیم میکنند تا بهرهبرداری به سطح بحرانی نرسد. کمپینهای آگاهی عمومی و آموزش مصرفکنندگان نیز شیوههای مصرف پایدار را تقویت میکنند.
آلودگی و تخریب محیطزیست (Pollution and Environmental Contamination)
آلودگی تهدید مهمی برای تنوع زیستی محسوب میشود و اکوسیستمهای خشکی، آبهای شیرین و دریایی را تحت تأثیر قرار میدهد. آلودگیهای شیمیایی، فلزات سنگین، پلاستیکها، روانابهای کشاورزی و آلایندههای جوی میتوانند سلامت، تولیدمثل و بقای گونهها را تغییر دهند. ازدیاد مواد مغذی در سیستمهای آبی (Eutrophication) ناشی از کودها یا تخلیه فاضلاب باعث شرایط کماکسی (Hypoxia) شده و میتواند جمعیت ماهیها و بیمهرگان را نابود کند. پلاستیکها، به ویژه میکروپلاستیکها، در اقیانوسها و آبهای شیرین تجمع یافته و حیاتوحش را گرفتار کرده و وارد شبکههای غذایی میشوند.
راهکارهای کاهش آلودگی شامل تنظیم انتشار صنعتی و کشاورزی، بهبود تصفیه فاضلاب، کاهش پلاستیکهای یکبار مصرف و اجرای برنامههای پایش محیطزیست است. تکنولوژیهای تولید پاک و استفاده از اصول اقتصاد چرخشی نیز اثر زیستمحیطی کلی را کاهش داده و به نفع تنوع زیستی و سلامت انسان هستند.
گونههای مهاجم (Invasive Species)
گونههای مهاجم موجودات غیر بومی هستند که به صورت عمدی یا غیرعمدی وارد اکوسیستمهای جدید میشوند و میتوانند با گونههای بومی رقابت، شکار یا انتقال بیماریها داشته باشند. این گونهها یکی از عوامل اصلی انقراض گونهها به ویژه در جزایر و اکوسیستمهای جداافتاده هستند. مثالها شامل مار درختی قهوهای در گوام است که جمعیت پرندگان بومی را نابود کرد و گسترش صدف زبرا در آبهای آمریکای شمالی که اکوسیستمها و زیرساختهای آبی را مختل کرد.
راهکارهای کاهش اثرات گونههای مهاجم شامل شناسایی زودهنگام و پاسخ سریع، کنترل بیولوژیکی، اقدامات قرنطینهای، آموزش عمومی و مدیریت زیستگاه برای کاهش آسیبپذیری است. همکاری بینالمللی نیز حیاتی است، زیرا گونههای مهاجم اغلب از طریق تجارت و سفر فرامرزی گسترش مییابند.
تغییرات اقلیمی و کاهش تنوع زیستی (Climate Change and Biodiversity Loss)
تغییرات اقلیمی تهدیدی فراگیر برای تنوع زیستی محسوب میشود و توزیع گونهها، فنولوژی (زمانبندی رویدادهای طبیعی) و عملکرد اکوسیستمها را تحت تأثیر قرار میدهد. افزایش دما، تغییر الگوهای بارش، بالا آمدن سطح دریا و رویدادهای آب و هوایی شدید بر مناسبت و دسترسپذیری زیستگاهها تأثیر میگذارند. گونههای قطبی، صخرههای مرجانی و اکوسیستمهای کوهستانی به تغییرات اقلیمی حساس هستند. برای مثال، گرم شدن اقیانوسها باعث سفید شدن مرجانها شده و اکوسیستمهای صخرهای را ویران میکند. گونههایی که توانایی مهاجرت یا سازگاری ندارند، در معرض خطر انقراض بیشتری هستند.
راهکارهای کاهش اثرات تغییرات اقلیمی شامل برنامهریزی حفاظتی هوشمند اقلیمی، مهاجرت کمکی، بازسازی زیستگاه و ادغام پیشبینیهای اقلیمی در طراحی مناطق حفاظتشده است. کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ترویج جذب کربن از طریق جنگلکاری و مدیریت پایدار زمین این استراتژیها را تکمیل میکند و علل ریشهای کاهش تنوع زیستی ناشی از تغییرات اقلیمی را هدف میگیرد.
رویکردهای یکپارچه و کاهش همزمان تهدیدات (Integrated Mitigation Approaches)
رسیدگی به تهدیدات تنوع زیستی نیازمند استراتژیهای یکپارچه و تطبیقی است که ملاحظات اکولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی را ترکیب میکند. رویکردهای مؤثر شامل برنامهریزی حفاظتی در سطح چشمانداز، مدیریت مبتنی بر اکوسیستم، پرداخت برای خدمات اکوسیستم و مشارکت ذینفعان در بخشهای مختلف است. مدیریت تطبیقی به کارشناسان حفاظت اجازه میدهد استراتژیها را بر اساس نتایج پایش و تهدیدات نوظهور تنظیم کنند. هماهنگی چندسطحی تضمین میکند که تلاشهای حفاظتی محلی با سیاستهای ملی و توافقهای بینالمللی تقویت شود. همچنین، تشویق همکاری بین دانشمندان، سیاستگذاران، جوامع محلی و بخش خصوصی برای توافق اهداف حفاظت با توسعه انسانی و نیازهای منابع ضروری است. استفاده از فناوریهای نوظهور مانند پایش DNA محیطی، حسگرهای راه دور و مدلسازی پیشبینیکننده توانایی ارزیابی تهدیدات، اولویتبندی اقدامات و ارزیابی موفقیت اقدامات کاهش را افزایش میدهد.
نقش آموزش و آگاهی عمومی (The Role of Education and Awareness)
آگاهی عمومی، آموزش محیطزیستی و توانمندسازی جوامع از اجزای حیاتی حفاظت از تنوع زیستی هستند. جوامع آگاه و مشارکتکننده احتمالاً از سیاستهای حفاظت حمایت کرده، شیوههای ناپایدار را کاهش و در برنامههای بازسازی زیستگاه و پایش گونهها مشارکت میکنند. برنامههای آموزشی میتوانند ارزش ذاتی و ابزارین تنوع زیستی را برجسته کنند و اهمیت آن برای خدمات اکوسیستم، تابآوری اقلیمی و رفاه انسانها را نشان دهند. ادغام موضوعات حفاظت در آموزش رسمی، فعالیتهای اجتماعی و کمپینهای رسانهای به پرورش فرهنگ مسئولیتپذیری کمک میکند و حمایت بلندمدت از حفظ تنوع زیستی در نسلهای آینده را تضمین میکند.